سید هاشم فیروزان

سرهنگ پاسدار سید هاشم فیروزان
مشخصات بلاگ

در این سایت گذری به زندگی نامه سید هاشم فیروزان خواهید داشت

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است


 مشکل با آمریکا این است که آمریکا یکی از بازیگران این بازی است که هم می خواهد بازیگر باشد و هم داور، می خواهد هم شاکی و مدعی باشد و هم قاضی! این برای جامعه جهانی قابل قبول نیست. آژانش بین المللی انرژی اتمی داور است و نه آمریکا. آژانس هشت بار تایید کرده که ایران به تمام تعهداتش عمل کرده است. به جز آمریکا و اسراییل، سایر اعضاء شورای امنیت سازمان ملل و جامعه جهانی کاملا از اجرای تعهدات ایران راضی هستند. مطلب بعد اینکه ترامپ مدعی است که برجام بدترین توافق است. همه اعضاء جامعه جهانی به جز آمریکا و اسراییل معتقدند که برجام بهترین توافق است زیرا که جامع ترین توافق تاریخ عدم اشاعه سلاح‌های هسته ای است که شامل کامل ترین موازین راستی آزمایی و تضمین های عینی برای عدم انحراف به سمت ساخت بمب هسته ای است. در این بحث هم مشکل با آمریکا این است که آمریکا خوشحال می شود وقتی که 350 میلیارد دلار از پیشرفته ترین سلاح ها را به عربستان می فروشد، اما اگر ایران یک تست موشکی کرد، شیون سر می دهد. ایران یک کشور مستقل است و حق توان دفاعی دارد. ایران کشوری است که توسط همسایگان عرب مورد تجاوز نظامی قرار گرفته است. عربستان و آمریکا و شوروی و اروپا همه از تجاوز به ایران حمایت کردند. لذا این حق ایران است که از توانمندی سلاح های متعارف برای پیشگیری از تجاوز به خاکش برخوردار باشد. آمریکا از یک طرف می گوید همه گزینه ها روی میز است و از طرف دیگر مانع توان دفاعی ایران می شود و همزمان هم صدها میلیارد دلار پیشرفته ترین سلاح ها را به همسایگان ایران هم می فروشد.لذا طبیعی است که ایران احساس تهدید کند. ضمن اینکه بهره مندی از تسلیحات متعارف، نیاز مشروع ایران برای دفاع است. باید این واقعیت ها را درک کنید.

سپاه ، نیروی مسلح ایران است. هر شهروندی از نیروی مسلح کشورش دفاع می کند. تردید نکنید مردم ایران هم یک پارچه از سپاه و نیروهای مسلح کشورشان دفاع خواهند کرد. اما نتیجه اقدام آمریکا در تلقی کردن سپاه به عنوان گروه تروریستی ، این خواهد شد که ایران هم نیروهای مسلح آمریکا را درلیست گروههای تروریستی قرار خواهد داد در حالی که چند واقعیت وجود دارد. واقعیت اول این است که ایران و آمریکا، دو بازیگر مهم در منطقه هستند. واقعیت دوم این است که هر دو کشور منافع مشترکی در مبارزه با داعش دارند. واقعیت سوم این است که سپاه ایران درخط مقدم مبارزه باداعش درعراق و سوریه و کل منطقه است. لذا قرار دادن سپاه در لیست گروههای تروریستی توسط آمریکا، باعث از بین رفتن شانس هر نوع همکاری با ایران در منطقه است و صرفا موجب افزایش تشنج و بی ثباتی در منطقه خواهد شد. درمورد فعالیت اقتصادی نیروهای مسلح آمریکا هم دست در کارهای اقتصادی دارد. این منحصر به مصر و الجزایر و هند هم نیست. بسیاری از نیروهای مسلح دنیا مثل دیگر ارتش های منطقه در کارهای اقتصادی هم فعال هستند. ایران یک کشور مستقل است و خودش در مورد چگونگی فعالیت‌های اقتصادی‌اش تصمیم می‌گیرد. این ربطی به آمریکا ندارد و آمریکا حق مداخله در امور داخلی ایران را ندارد.مهم است که به باور ایرانیها در مورد عامل بی ثباتی‌های منطقه توجه کنیم. همه جناح‌های سیاسی ایران معتقدند که این تجاوز نظامی آمریکا به عراق بود که عراق را بی ثبات کرد، این تجاوز نظامی آمریکا به افغانستان بود که افغانستان را بی ثبات کرد. این تجاوز نظامی آمریکا و عربستان به یمن بود که یمن را بی ثبات کرد... نیروهای اصولگرا و اصلاح طلب و اعتدالی در ایران همه باهم اتفاق نظر دارند که تجاوزهای نظامی آمریکا گذاشتن سپاه در لیست تروریستی، هیچ تردیدی درجناح های سیاسی داخلی ایران باقی نخواهد گذاشت که آمریکا به دنبال بی ثبات کردن ایران و منطقه است. ما باید واقع بین باشیم. ما نمی توانیم قبول کنیم که ازیک طرف آمریکا به عراق و افغانستان تجاوز کند، آمریکا و ناتو و متحدین عربشان به لیبی حمله کنند، آمریکا و عربستان به یمن حمله کنند و با راه انداختن این جنگ ها هم تروریسم را گسترش دهند و هم منطقه را بی ثبات کنند و متقابلا ایران را درمورد بی ثباتی منطقه متهم کنند. ایران تنها کشوری است که موجب حفظ عراق شده است.من معتقدم ایران عامل اصلی حفظ عراق بوده است. آمریکا در عراق بود و حملات هوایی علیه داعش هم داشت و داعش حدود 40% از خاک عراق را اشغال کرد. با حضور آمریکا داعش توانست موصل و کرکوک را تسخیر کند. متقابلا شما شنیدید که حیدر العبادی نخست وزیر عراق اعلام کرد بدون کمک ایران، بغداد سقوط کرده بود. شما شنیدید که بارزانی رییس کردستان عراق اعلام کرد که در زمان حمله داعش به اربیل، ایران اولین کشوری بود که وارد عمل شد و اگر ایران نبود اربیل مرکز ایالت کردستان عراق سقوط کرده بود. اینها واقعیات منطقه است. 



ذ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۶ ، ۱۱:۲۴
سید هاشم فیروزان
يكشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۶، ۰۴:۵۹ ب.ظ

خلاصه کردن زندگی حسین (ع) به نیم روز آخر

خلاصه کردن زندگی حسین (ع) به نیم‌ روز آخر

 بزرگ ترین جفایی که می توان در حق امام حسین (ع) روا داشت این است که تمام زندگی اش را به کنجی گذاریم و حسین(ع) را مردی بدانیم که در صبح عاشورا طلوع کرد و در ظهر آن روز غم انگیز، در گودال قتلگاه به خون خود غلتید.

این تصویری است که اغلب ما شیعیان از حسین(ع) ترسیم می کنیم و با دیروز کربلا و دیروزهای عاشورا، کاری نداریم. گو این که تنها چیزی که لازم است درباره حسین(ع) بدانیم، قدرت جنگندگی و شجاعتش ، شدت مظلومیت و تشنگی اش و نحوه شهادتش است و دیگر هیچ!

حسین (ع) ، اما نه نیم‌روز که 57 سال در این دنیا زیست و به روایت تاریخ، در تمام این سال ها، حفظ نفع عمومی جامعه اسلامی، مهم ترین دغدغه اش بوده است و در این مسیر ، صلح را همواره بر جنگ مقدم می داشته و البته آنقدر شجاعت داشته است که هر گاه چاره ای جز جنگ نبود، دست به شمشیر ببرد و جهاد کند:

حفاظت از خلیفه سوم

امام حسین(ع)، برای جلوگیری از جنگ و اختلاف در میان امت اسلام ، زمانی که معارضان، خانه خلیفه سوم را محاصره کرده بودند و قصد جان او را داشتند، به دستور امام علی(ع) به همراه برادرش امام حسن(ع) راهی خانه او شد تا حفاظتش کند و جلوی خلیفه کشی را بگیرد. این در حالی است که بر اساس اعتقادات شیعه، خلافت، حق پدرش حضرت علی(ع) بود. با این حال حسین (ع) ، صلح میان امت اسلام را ارحج بر سایر مسائل می دانست و تا آخر برای حفظ جان خلیفه سوم کوشید.

همراهی با برادر در صلح

وقتی امام حسن محتبی(ع) با معاویه صلح کرد، گروهی از شیعیان به نزد امام حسین(ع) آمدند و خواستار مخالفت ایشان با این مصالحه و تقابل با معاویه شدند ولی ایشان از صلح برادرش با معاویه حمایت کرد و به همراه برادر در مدینه ساکن شد.

ماجرای دفن برادر

وقتی امام حسن مجتبی(ع) به شهادت رسید، طبق وصیت اش خواستند ایشان را در جوار مزار پیامبر اسلام(ص) دفن کنند. با این حال، امویان و دشمنان اهل بیت مانع این کار شدند و حتی کار به تیرباران پیکر مطهر امام حسن(ع) کشید به حدی که کفن خونین شد.

امام حسین(ع) برای جلوگیری از خونریزی بین مسلمانان، از اجرای وصیت برادر منصرف شدند و ایشان را در بقیع دفن کردند.

وفا به صلحنامه پس از شهادت امام حسن(ع)

بعد از شهادت امام حسن مجتبی(ع)، معاویه - طرف قرارداد صلح - همچنان در قید حیات بود. بین شهادت امام حسن(ع) و مرگ معاویه ، بیش از 10 سال فاصله بود و امام حسین(ع) در تمام در این سال های طولانی، برغم آن که حق خلافت داشت و حتی کوفیان نامه ای به او نوشتند که برای قیام علیه معاویه آماده اند، به احترام صلحی که شده بود، علیه معاویه قیام نکرد.

خروج از مکه برای جلوگیری از خونریزی و هتک حرمت حریم امن الهی

بعد از مرگ معاویه و روی کار آمدن یزید، چون فشار بر امام حسین(ع) برای بیعت تشدید شد و بیم آن می رفت که مزدوران یزید با نقض حریم امن الهی در مکه خون به پا کنند، امام حسین(ع) قبل از اتمام موسم حج مکه را ترک کرد و راهی کوفه شد.

در کربلا تا قبل از عاشورا

در بحار الانوار ذکر شده که امام حسین(ع) در روز هشتم محرم سال 61 مردی از یاران خود بنام عمرو بن قرظه را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند.

شب هنگام امام حسین(ع) با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند. امام حسین(ع) به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود عباس و فرزندش علی‏ اکبر را نزد خود نگاه داشت. عمر بن سعد نیز فرزندش حفص و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص کرد.

در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سئوال امام حسین(ع) که فرمود: آیا می ‏خواهی با من مقاتله کنی؟ عذری آورد. یک بار گفت: می ‏ترسم خانه ‏ام را خراب کنند! امام حسین(ع) فرمود: من خانه ‏ات را می ‏سازم. ابن سعد گفت: می‏ ترسم اموال و املاکم را بگیرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالی که در حجاز دارم. عمر بن سعد گفت: من در کوفه بر جان افراد خانواده ‏ام از خشم ابن زیاد بیمناکم و می ‏ترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند.

حضرت هنگامی که مشاهده کرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمی ‏گردد، از جای برخاست در حالی که می‏ فرمود: تو را چه می‏‌شود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد.

در کتاب ارشاد شیخ مفید بیان شده است که، پس از این ماجرا، عمر بن سعد نامه ‏ای به عبیداللّه‏ نوشت و ضمن آن پیشنهاد کرد که حسین(ع) را رها کنند چرا که خودش گفته است که یا به حجاز برمی ‏گردم یا به مملکت دیگری می ‏روم. 

عبیداللّه‏ در حضور یاران خود نامه ابن سعد را خواند، شمر بن ذی الجوشن سخت برآشفت و نگذاشت عبیداللّه‏ با پیشنهاد عمر بن سعد موافقت کند. (منبع:مهر؛وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی)

به راستی اگر شمر خباثت نمی کرد و امام و اصحاب و خانواده اش از کربلا بر می گشتند، عزت نداشتند؟ قطعاً که داشتند چرا که حسین(ع)، تمام 57 سال زندگی اش را عزتمندانه زیسته بود و عزت حسینی، فقط محصول کربلا و عاشورا نبوده است.

امام حسین (ع) همان گونه که سال ها برای حفظ صلح و منافع عمومی امت اسلام صلح و سکوت و گفت و گو را برگزید اما آنقدر شجاعت داشت که اگر روزگاری پیمان صلح نقض شد و گفت و گوها فایده ای نداشت، سکوت نکند و جان خود عزیزترین هایش را فدا کند.

حادثه کربلا ، زمانی به وقوع پیوست که تمام راه های مسالمت آمیز با عناد و لجاح بدنامانی مانند شمر و عبیدالله بسته شدند و تنها دو راه باقی ماند، یا تأیید حکومت یزید یا جهاد و شهادت ؛ و حسین (ع) این دومی را برگزید.

مروری بر زندگی 57 ساله امام حسین(ع) که در سراسر آن تدبیر، انسان دوستی، وفای به عهد، صلح خواهی و البته شجاعت و جهاد و نهایتاً شهادت بود، می تواند نگاه ما به آن نیم‌روز آخر را بسیار پرمعناتر و پرمفهوم تر سازد. 

این گونه است که درخواهیم یافت که "عزت" ، قله ای است که راه های متعددی برای رسیدن به آن وجود دارد، گاهی باید مذاکره کرد، گاه حتی با معاویه نیز باید که صلح کرد، گاهی درخواست قیام مسلمانان را رد کرد و گاه در اوج غربت، تن به شمشیر سپرد. دیدن این آخری و ندیدن آنچه گذشت، تحلیل نادرست از مفهوم "عزت" است و جفای مستمر به حسینی(ع) که 57 سال زندگی کرد ، نه نیم روز.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۶ ، ۱۶:۵۹
سید هاشم فیروزان

 حضرت سیدالشهدا(ع) ارزشمندترین یاران با وفا را داشتند، آنها با شجاعت          کامل با اینکه می‎دانستند در عاشورا به شهادت می‎رسند، اما دست از بیعت حسین  بن علی(ع) بر نداشتند.سحرگاهان امام حسین(ع) را خوابی مختصر ربود. چون   بیدار شدند فرمودند که می‌دانید هم اینک در خواب چه دیدم؟ جدم رسول خدا   را دیدم که با گروهی از اصحاب خود بود و به من می‌فرمود: پسرم! تو شهید آل  محمدی. آسمانیان و ملکوتیان مژده آمدنت را می‌دهند. شبانگاه امشب مهمان ما خواهی بود. بشتاب و تأخیر مکن. وقتی حضرت زینب(س) این سخنان امام حسین(ع) را شنیدند، گریستن و بی‎تابی کردن و امام حسین(ع) ایشان را آرام   کردند. سید الشهدا(ع) در شب عاشورا تمام اصحاب خود را جمع کرد و خطبه‎ای  خواند و به اصحابشان فرمودند که فردا به شهادت می‎رسید بنابراین اگر  می‎خواهید بروید، همه اصحاب گفتند «یا حسین(ع) ما دست از بیعت با تو بر نمی‎داریم»زهیر در هنگام پیوستن به امام حسین(ع) خطاب به همراهانش گفت   هرکه دوست‎دار شهادت است، همراه من بیاید و گرنه برود و این آخرین دیدار   من با شماست. به همسرش گفت: تو آزادی. از قرائن پیداست همسرش با او  همراه شده است یا با فاصله ای اندک از رزمگاه بوده است. زهیر وقتی امام   حسین(ع) فرمودند که بیعتم را از شما برداشتم، خطبه‎ای رسا خواند و گفت که ای فرزند رسول خدا(ص) با کمال صراحت می‏‌گویم که ما سخنان تو را شنیدیم، کلمات تو چنان تأثیری در روح ما گذاشت که اگر دنیا برای همیشه باقی بماند و ما در آن برای همیشه زیست می‌‏کردیم، یقین بدان پس از این گفتار مؤثر تو پشت پا بدان می‌‏زدیم و کشته شدن با تو را بر ماندن در این دنیا ترجیح می‏‌دادیم. ما با دشمنان تو تا آخرین قطره خون خود می‌‏جنگیم و به دوستان تو یاری می‏‌رسانیم.بله امروز عاشورائیان واقعی کسانی هستند که اکنون با ولایت فقیه بیعت کرده و پیوسته آن را تجدید می‎کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۶ ، ۱۰:۱۰
سید هاشم فیروزان